ویدیو: داستان سودا
مرز امید و نا امیدی خیلی باریک می تونه باشه ، وقتی سودا به زنجیره امید اومد ، خیلی ها می دونستن مشکل سودا خیلی پیچیده س ، ولی سودا کاری که با قلب همه ی کسانی که می دیدنش می کرد ، غیر قابل توصیف بود ، او از همه ی ما امیدوار تر بود با لبخندی واقعی که حال نگران اطرافیانش بغض آلود می کرد ، سودا و مادر بزرگش چند بار رفتند به شهرشون و باز با امید برگشتند ، زمان به سرعت جلو می رفت و هر روز مشکل سودا جدی تر می شد و ما در زنجیره امید نگران تر ، اما خدا از آسمون لبخندی به همه ما زد و قدرتی به دستان پزشکان زنجیره امید داد که با همین انرژی حالا سودا کوچولو سالم سالمه! یک حال خوب واقعی. یک بار دیگه باید بنویسیم مرز امید و نا امیدی خیلی باریکه اما ما باید اون ور مرز باشیم ، با امید و امید وار به حال خوب واقعی ، مثل سودا و 12506 کودک دیگه. زنجیره درمان کودکان با امید ادامه دارد...